« زندانی زندان غیبتیم...اینجوری از امام زمان دور میشیم... »

▪️از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت #امام_زمان علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنین مقامی رسیدید؟

▪️گفته بود: نمی ‏دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه کفنم را آماده کرده بودم و هزار تومان‏ زیر آن برای کَفْن و دفن و مجلس عزاداری و پذیرایی از اهالی روستا گذاشته بودم.

این پول کل سرمایه من بود که کنار گذاشته بودم. مؤمن صادقی آمد که آثار صدق و شکستگی در چهره‏ اش پیدا بود و نیازمند بود.

گفت: من ورشکست شده ام؛ قرض دارم و فکرم مشغول‏ است می توانی کمکی به من بکنی؟

▪️گفتم: هزار تومان دارایی من است که گذاشتم برای کَفْن و دفن و مجلس عزایم. 

پانصد تومانِ آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم‏ پول را بردارم در راه به نظرم رسید که تو که هنوز نمردی! این چه احتیاطی است می کنی؟! این مومن به این هزار تومان احتیاج‏ دارد؛ تو هم که می دانی راست می گوید. این هزار تومان را به او بده ، خدای تو هم کریم است.

▪️بعد هم رفتم هزار تومان که تمام سرمایه‏ ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: «ناراحت نباش؛ شتر دیدی ندیدی؛ نمی‏ خواهد پول را برگردانی».

شبِ آن روز بود که در خواب دیدم که اشاره شد: با این کار راهی برای خودت به ما باز کردی!

🖋 حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 6 اسفند 1402


فرم در حال بارگذاری ...

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
 
مداحی های محرم