« اینجا "حوزه" است... | کدام آتش بس؟! » |
گاهی زندگی، آدم را تا لب پرتگاه میبرد…
جایی که همه چیز هست، جز آرامش!
آنوقت است که نگاهت به آسمان میافتد و میپرسی: خدایا، کجای این دنیا میشود تو را پیدا کرد؟🥺
حوزه جواب همین سوال است…
جایی که بوی قدیم کتابها، بوی بهشت میدهد!
جایی که سجادههای پارهات، از فرشهای زرنگار دنیا باارزشتر است…
جایی که سلامٌ علیکم های سحرگاهان، روح را جلا میدهد.
طلبه بودن یعنی چه؟
یعنی روزی هزار بار بمیری و دوباره با کلام خدا زنده شوی…
یعنی اشکهایت در خلوت شب، بریزد و صبح، چشمانت نورانیتر از خورشید بدرخشد!
یعنی وقتی دیگران از پول و ماشین حرف میزنند، تو از معنویت و خدمت بگویی…
شاید بپرسی: «آیا من هم میتوانم طلبه شوم؟»
پاسخ من فقط یک جمله است:
«اگر گاهی در میان شلوغی دنیا، احساس تنهایی میکنی… اگر گاهی دلتنگی عجیبی برای چیزی داری که خودت هم نمیدانی چیست… بدان که حوزه منتظر توست!»
حوزه، خانهی همهی ماست…
خانهای که در آن همیشه به روی دلدادگان باز است!
فرم در حال بارگذاری ...